رضا عارف
اگر از شما پرسیده شود: «شفافیت چیست؟»، چگونه این پدیده را تعریف خواهید کرد؟ خوب است بدانیم غالباً گمان عموم بر این است که مفهوم شفافیت مفهومی واضح و در نتیجه شناخت آن برای ایشان سهلالوصول است؛ اما واقع گواه آن است که ارائه تعریفی دقیق که هم جامع افراد باشد و هم مانع اغیار؛ یعنی هم تمام مصادیق شفافیت را شامل شود و هم تمام اموری را که در دایره شفافیت نمیکنجند نفی کند، کاری است بسیار دشوار که بسا صاحبنظران این حوزه نیز در انجام آن فرومانند و دچار خطاهای نامنتظره شوند؛ در نتیجه آنچه شفافیت نیست شفافیت انگاشته خواهد شد؛ به عنوان نمونه یکی از بارزترین نمودهای چنین خطایی را میتوان در «قانون شفافیت قوای سهگانه، دستگاههای اجرایی و سایر نهادها» مصوب 17 خرداد 1403 مشاهده کرد. اگرچه این قانون صراحتاً تعریفی از شفافیتِ حاکمیت در قبال مردم ارائه نکرده است، اما در ماده 2 این قانون عباراتی آمده است که نگاه تأمل برانگیز تدوینکنندگان آن را به «چیستی شفافیت» نشان میدهد؛ آن عبارات این است:
«مشمولان این قانون موظفند حداکثر ظرف چهارماه از لازمالاجرا شدن این قانون، دادهها و اطلاعات ذیل را که مربوط به آن دستگاه میباشد، از طریق سامانههای مربوط به خود منتشر کرده و در دسترس عموم قرار دهند»
از متن ماده فوق میتوان استنباط کرد که از منظر این قانون صرفِ انتشار دادهها و اطلاعات دستگاهها و در دسترس عموم قراردادن آنها از طریق سامانههای مربوط به خود، آن هم ظرف مدت نامعیَّنی که حداکثر آن چهار ماه است، همان شفافیت است؛ حال آن که چنین تصوری از شفافیت در واقع مغالطه فروکاستن (The Reductionism Fallacy) شفافیت به یکی از اقسام و شیوههای شفافسازی است؛ شفافیت مفهومی عامتر از صرف «انتشار دادهها و اطلاعات» است.
اشکالات دیگری نیز در تصویر یادشده وجود دارد؛ از جمله این که این نگاه به شفافیت، تکیه زیادی بر عامل انسانی به عنوان منتشرکننده دادهها و اطلاعات دارد و این تکیه و وابستگی، خود خطر تحریف و دستکاری در دادهها و اطلاعات را افزایش میدهد و چه بسا به نقض غرض منتهی شود؛ ازاینرو باید پذیرفت که اگر نتوانیم به تعریف و نشانیهای درستی از شفافیت دست یابیم در مسیر نیل آن ره به بیراهه خواهیم برد.
در این نوشته میکوشیم تا تعریفی از ماهیت شفافیت و تصویری روشن و حتیالامکان جامع افراد و مانع اغیار ارائه نماییم؛ تصویری که پذیرش و درک آن بسیاری از پرسشها و شبهات ناظر به شفافیت را پیشاپیش مرتفع خواهد ساخت.
شفافیتِ حاکمیت در قبال مردم، نتیجه و ثمره ایجاد وضعی در دستگاهها است که آن وضع ذهن و ضمیر آحاد جامعه را از ابهام و پرسشهای ناشی از ابهام در خصوص اموال، داراییها، منابع، تصمیمات اساسی و سرنوشتساز زندگیشان و نیز درخصوص زمینهها، چیستیها، چراییها، کموکیفها، هزینهکردنها، مصارف، ثمرات، پیامدهای عملکرد زمامدارانشان و هر آنچه به نحو مستقیم یا غیرمستقیم در سرنوشت، اوضاع و احوال آحاد جامعه مؤثر است عاری کند؛ به دیگر سخن شفافیت ثمره ایجاد وضعی است در دستگاهها که در نتیجه آن وضع، اذهان افراد جامعه (امانتدهندگان/ موکلین) در خصوص امور یادشده - که نزد زمامداران، امانتگیرندگان یا همان وکلایشان است- ابهامزُدایی میگردد؛ ابهامزُدایی به نحوی که آحاد جامعه بتوانند درباره عملکرد زمامدارانشان به گونهای واقعنمایانه داوری کنند.
این شفافیت همان در معرضبودن و درنتیجه، مشاهدهپذیربودنِ صفر تا صدِ فرایند عملکرد دستگاهها و زمینهها و پیامدهای عملکرد آنها برای مردم است؛ به دیگر سخن شفافیت، مشاهدهپذیربودنِ کموکیفِ بکارگیری قدرت و اختیاراتی است که مردم (امانت دهندگان و موکّلین) با تکیه بر اعتماد متقابل نزد زمامدارانشان (وکلای خود) به امانت سپردهاند؛ آن هم مشاهدهپذیربودنی مستمر و ارادهمندانه، بهگونهای که بر اساس آن، بتوانند درباره عملکرد زمامدارانشان داوری واقعنمایانهای داشته باشند؛ براین اساس شفافیت، صِرفِ «دادنِاطلاعات»، «انتشار اطلاعات» یا صِرفِ «دانستن» نیست؛ بلکه شفافیت همان «دیدنیبودنِ» ناشی از «درمعرضبودن» است؛ تفاوت «دادنِ اطلاعات» با «دیدن دادهها» در مثال تاکسیهای انترنتی کاملاً قابل فهم است. فرق است میان آن که راننده تاکسی اینترنتی خود به ما اطلاع دهد که کجاست یا این که ما خود روی تلفن همراه لحظه به لحظه مسیر حرکت او را ببینیم.
تعریف بالا نکات، نتایج و پیامدهای مهم زیر را با خود دارد.
12. عبارت «... هر آنچه به نحو مستقیم یا غیر مستقیم در سرنوشت، اوضاع و احوال آحاد جامعه مؤثر است...» نشان میدهد که حدود و گستره این مشاهدهپذیرسازی، کلیه اموری است که نزد زمامداران به امانت سپردهشده و بهنحو مستقیم یا غیرمستقیم در اوضاع، احوال و سرنوشت مردم اثرگذار است.
13. کموکیفیت این مشاهدهپذیرسازی و قالبهای نشان دادن عملکرد دستگاه باید کموکیفیت و قالبهایی باشد که مردم بتوانند آن را به سهولت پردازش و درباره عملکرد زمامداران، داوری واقعنمایانهای داشته باشند.
14. هر آنچه این «مشاهدهپذیری» یا کموکیف آن را مختل کند، خلاف شفافیت است.
اینجا ممکن است این پرسش طرح شود که «آیا تعریف یادشده از شفافیت چنان آرمانگرایانه نیست که نتوان آن را محقق ساخت؟»
پاسخ این است که در مقام تبیین علمی و تعیین استانداردهای شفافیت، لازم است نهایت دقت و موشکافی علمی صورت گیرد و حد اعلی و آرمانی آن روشن گردد؛ اما در مقام عمل چه بسا میزان دستیابی و نیل به آن متفاوت باشد. این نکته را نیز نباید نادیده گرفت که مفهوم شفافیت مفهومی مشکِّک، ذومراتب و طیفی است؛ به این معنا که ممکن است امری شفاف باشد و امر دیگری شفافتر؛ ازاینرو نگاه صفر و یک داشتن یا سیاه و سفید دیدن آن، خطا است.