گلوگاه های شش گانه فساد اداری و مدعیان مبارزه با فساد
نویسنده: رضا عارف
با یک حساب ساده میتوان تعداد دستگاههای اداری و موضوعات فسادی که وقوع آنها در هر یک از آن دستگاهها ممکن است را از خلال سخنان مسئولان مربوطه بدست آورد و به بیش از یک میلیون نقطه فسادخیز رسید. آنگاه این عدد را با تعداد نیروهای مورد نیاز، مدت زمان لازم برای رفع هر یک از آن فسادها و شاخصهایی از این دست سنجید تا به محال بودن صرف وقت برای تک تک این موضوعات و نقاط فسادخیز پیبرد. با این اوصاف یک پرسش مهم به ذهن خطور میکند که؛ «راه مبارزه با این همه فساد در دستگاههای اداری چیست؟»
حقیقت این است که تنها اگر نگاه علتنگر و گلوگاهشناس داشته باشیم به رغم کثرت موضوعات و نقاط فسادخیز، مبارزه با فساد ممکن خواهد بود. به تعبیر سعدی:
ای سلیم آب زسرچشمه ببند ***** که چو پرشد نتوان بستن جوی
نگاه علتنگر و گلوگاهشناس نگاهی است در پی پاسخ به این پرسش که «علل یا گلوگاههای فساد اداری چیست؟»
در بحث «علل یا گلوگاههای فساد اداری»، با سه مفهوم کلیدی و نیازمند توضیح مواجه هستیم. «فساد اداری»، «علت» و «گلوگاه». بر اساس آنچه در قانون ارتقاء سلامت اداری و مقابله با فساد آمده «فساد اداری» عبارت است: از هرگونه فعل یا ترک فعلی که توسط هر شخص حقیقی یا حقوقی بهصورت فردی، جمعی یا سازمانی که عمداً و با هدف کسب هرگونه منفعت یا امتیاز مستقیم یا غیرمستقیم برای خود یا دیگری، با نقض قوانین و مقررات کشوری انجام پذیرد یا ضرر و زیانی را به اموال، منافع، منابع یا سلامت و امنیت عمومی و یا جمعی از مردم وارد نماید نظیر رشاء، ارتشاء، اختلاس، تبانی، سوءاستفاده از مقام یا موقعیت اداری، سیاسی، امکانات یا اطلاعات، دریافت و پرداختهای غیرقانونی از منابع عمومی و انحراف از این منابع به سمت تخصیصهای غیرقانونی، جعل، تخریب یا اختفاء اسناد و سوابق اداری و مالی.[1]
مفهوم دوم و سوم «علت» و «گلوگاه» است. علت آن چیزی است که معلول در کیان و هستی خود به او نیازمند است. بنابر این «علت فساد اداری» آن چیز است که تحقق رویداد «فساد اداری» متوقف و وابسته به «بودنِ» آن است و تا آن وجود نداشته باشد «فساد اداری» نیز محقق نمی شود. «علت» یا «کافی» است یا علت «لازم». از آنجا که علل فساد اداری، هم مدخل ورودی و هم راه حیات، تنفس و بقای فساد اداری به شمار میرود و این ویژگیها با ویژگیهای مفهومیِ «گلوگاه» یکی است، در این نوشته «علت لازم» فساد اداری را «گلوگاه فساد ادرای» میدانیم. پس شناسایی علل فساد اداری به معنای شناسایی «گلوگاههای فساد اداری» است. حال باید به «بیان عللِ لازمِ فساد اداری» بپردازیم نه «علل کافیِ» آن. دلیل این که بیان «علل لازم» را در تبیین فساد اداری هدف قرار میدهیم این است که اگر چه تحقق فساد اداری نیز مانند هر امر دیگری به وجود مجموع علل 1 ، 2 ، 3 ، 4 و ... (علل کافی) به صورت مجموع وابسته است اما برای ممانعت از تحقق این رویداد ضرورت ندارد که با مجموع علل یاد شده مقابله کرد بلکه کافی است مانع تحقق یکی از آن علل شویم تا در نتیجه امکان تحقق کل آن رویداد نیز منتفی گردد. یا لااقل به کم ترین حد ممکن برسد.
با توجه به مقدمات فوق، پرسش مهم این خواهد بود که؛ در دستگاه های اداری، کیان و هستی فساد اداری بر چه اموری متوقف و وابسته است، که اگر آن امور نباشند چنین فسادی در دستگاه های اداری بوقوع نمی پیوندند؟ به عبارت دیگر در دستگاههای اداری، گلوگاههای فساد اداری کجاست که اگر آن گلوگاهها بسته شود راه تنفس، حیات و بقای فساد اداری مسدود میشود؟
براساس تحقیقات به عمل آمده در سازمان بازرسی کل کشور[2] می توان مهمترین علل یا گلوگاههای «فساد اداری» در دستگاهها را به شرحی که میآید برشمرد. هر فساد اداری در دستگاههای اداری در خوشبینانهترین وضع، دست کم یکی از این علل شش گانه زیر را واجد است یا به تعبیر دیگر از یکی از گلوگاههای ششگانه زیر وارد میشود.
1. گلوگاه اول؛ ابهام، ایهام، تناقض، تضاد، تعارض، نقص یا سکوت قوانین و مقررات؛ نخستین گلوگاه فساد اداری خود قوانین و مقررات است. منظور از ابهام در قوانین نامشخص بودن حدومرز یک ماده قانونی است. مراد از ایهام قوانین و مقررات دو پهلو یا چند پهلو بودن آن است بگونه ای که امکان تفاسیر و برداشت معانی متفاوت را به انسان می دهد. مواد قانونی متناقض آن دو ماده قانونی را می گوییم که رعایت هر یک، نقضِ گزیر ناپذیر دیگری را در پی دارد و در عین حال چاره ای جز اجرای یکی از آن ها نیست. قوانین متضاد نیز آن دو ماده قانونی است که از جهت تنافی چنان اند که نمی توان هر دو آن ها را با هم اجرا کرد اما می توان به هیچ یک عمل نکرد بلکه به ماده سومی تمسک جست. تعارض قوانین به در عرض هم قرار داشتن دو یا چند ماده قانونی گوییم که نوعی رقابت با هم دارند و در عین حال نافی یکدیگر نیز نیستند. کامل نبودن قانون را نقص گوییم و عدم اظهار نظر قانون در موضوعی را سکوت قانون می نامیم. با توجه به مفاهیم هر یک از واژه های بالا می گوییم که نخستین گلوگاه فساد در دستگاه های اداری عبارت است از: ابهام، ایهام، تناقض، تضاد، تعارض، نقص یا سکوت قوانین و مقررات در دستگاه های اداری و اجرایی.
2. گلوگاه دوم؛ عدم شفافیت در نحوه اجرای قاعده شایسته سالاری؛ دومین گلوگاه فساد اداری عبارت است از: «عدم شفافیت در نحوه اجرای قاعده شایسته سالاری». این که می گوییم «قاعده»، به این دلیل است که لزوم شایسته سالاری مطلبی نیست که نیاز به قانون و مقررات داشته باشد بلکه اگر در هیچ سند مکتوب و مصوبی هم بر آن تأکید نشده باشد انسان منطقاً و به شهود وجدانیِ خود درستی و لزوم آن را درک می کند. و این که می گوییم «نحوه اجرا» اشاره به «روش شناسی» کار است. ابهام در ملاک ها و معیارهای سنجش شایستگی افراد، و عدم شفافیت در شیوه اجرای قاعده مذکور دومین گلوگاهی است که وقوع فساد اداری را ممکن می کند. قانون مداری، علاوه بر قانون مناسب، مجری شایسته هم می خواهد و شناسایی مجری شایسته شیوه ها و سنجه های خاص خود را دارد. رفع آفتی به نام «عدم شفافیت در نحوه اجرای قاعده شایسته سالاری» اعمال سلایق را در استخدام ها، عزل و نصب ها به حداقل ممکن می رساند و حذف سلیقه گرایی، «وقوع فساد اداری» را دشوار می کند.
3. گلوگاه سوم؛ فرایندهای نادرست و نامتناسب؛ منظور از «فرایند» مجموعهای از فعالیت های اداری است که از نقطه آغاز تا رسیدن به هدف و محصول نهایی را شامل می شود. نادرستی فرایندها، هنگامی رخ می دهد که نقطه آغاز تا نقطه پایان انجام امور اداری خارج از روال و ترتیب معقول و منطقیاش تعریف شده باشد و نامتناسب بودن یا عدم تناسب فرایندها با روش ها، برنامهها، قوانین، اهداف و در نهایت با فلسفه وجودی آن دستگاه اداری و اجرایی سنجیده می شود. پس فرایندی که با روشهای معقول در دستگاه اداری یا با برنامه ها و قوانین آن، یا با اهداف آن دستگاه، یا با فلسفه وجودی دستگاه مربوطه تناسب ندارد، فرایند نامتناسب بشمار می آید. طبیعتاً بکارگیری فرایندهای نادرست و نامتناسب در نهایت وقوع فساد اداری را ممکن می کند. به عنوان مثل دستگاه اداری که فرایند خدمات رسانی به مردم را بگونه ای تعریف کرده که در آن بروکراسی به حداکثر ممکن می رسد منطقاً باید منتظر فسادهایی از نوع «رشوه» و «رانت» نیز باشد.
4. گلوگاه چهارم؛ ساختارهای نادرست و نامتناسب؛ یکی از ویژگیهای دستگاه اداری و اجرایی قانون مدار چیدمان و ترکیب منطقی و علمی اجزاء آن است. این چیدمان و ترکیب اجزاء همان است که در اصطلاح «ساختار» دستگاه اداری و اجرایی خوانده می شود. در نادرستی و نامتناسب بودن ساختار، مراد چیدمان و ترکیبی است که با روش های معمول در دستگاه اداری، یا با برنامه ها و فرایندهای آن، یا با قوانین و اهداف آن دستگاه، یا با فلسفه وجودی دستگاه مربوطه تناسب ندارد. باید توجه داشت که تعریف فرایندها و ساختارهای درست و متناسب، تخصص در حوزه روششناسی را میطلبد.
5. گلوگاه پنجم عدم شفافیت در نحوه نظارت و ارزیابی عملکرد نیروی انسانی؛ از جمله گلوگاهها و ورودیهای فساد اداری «عدم شفافیت در نحوه نظارت و ارزیابی عملکرد نیروی انسانی» است. گزارش ها نشان می دهد که در دستگاه های اداری و اجرایی روششناسی نظارت و ارزیابی عملکرد نیروی انسانی هم در مقام نظر و هم در عرصه عمل، شفافیت لازم را فاقد است. به این معنا که غالباً شاخص ها و ملاک های ارزیابی مشخص نیست و متدهای نظارت وضوح لازم را ندارد از این رو اعمال سلایق، رانت خواری و وقوع پدیده هایی همچون خویشاوندگرایی دور از ذهن نیست. تا زمانی که در یک مجموعه هم فساد و هم کنترل فساد صورت میگیرد و ناظر و مُفسِد در یک مجموعه فعال باشند نظارت از وضع آرمانی خود فاصله بسیار دارد. درست آن است که علاوه بر نظارت درونی که هر دستگاهی برای خود دارد نظارت هایی نیز از سوی مردم و کسانی که از تخلفات و جرائم دستگاه های اداری متضرر می شوند نیز اعمال شود. در خصوص قسم اخیر از نظارت بکارگیری رسانههایی که بصورت مستمر عملکرد دستگاه های اداری واجرایی را رصد و بگونهای شفاف منعکس می کنند، روش مناسبی است که با مصلحت پنداریها، محافظه کاریهایِ ناموجّه و گره زدن مفاسد و قانونگریزی های افراد حقیقی یا اشخاص حقوقی، به سرنوشتِ نظام حکومتی و سرپوش گذاشتن بر جرائم و انعطاف پذیریهایی از این دست، تحقق آن بسیار دشوار می نماید. تا هنگامی که این باور در ما ایجاد نشود که؛ «مصلحت ما در شفافبودن عملکرد ما است» تصور بکارگیری قدرتمدانه رسانه ها در جهت مبارزه با فساد اداری، تصوّری ترسناک به نظر میرسد.
نگاهی به کشورهای موفق در مبارزه با فساد اداری، نشان می هد که در این کشورها نظارت های رسانه ای بعضاً نقش اصلی و محوری را ایفا نموده است. می توان بجای گریز از مشکلات و دشواری های بکارگیریِ رسانه های حرفه ای در امر نظارت، و بجای پاک کردن صورت مسأله، این مشکلات و دشواری ها را گردآوری کرد و به حل آن ها پرداخت. نخستین گام و مبدأ حرکت در این مسیر پاسخ به این پرسش است که؛ «چرا بر خلاف تجربههای موفق دنیا، از بکار گیری رسانه های حرفه ای در نظارت بر دستگاه های اداری و اجرایی، به بهانههای واهی و در پس نقاب مصلحتاندیشی، پرهیز می کنیم؟»
6. گلوگاه ششم؛ عدم شفافیت در نحوه مستندسازی (ثبت و حفظ سوابق امور)؛ این طبیعی است که متخلفین و مجرمینِ دستگاه های اداری و اجرایی، در پی آنند تا ردّی از سوء عملکرد خود بجا نگذارند. در چنین وضعی هر گونه نقص در ثبت اطلاعات، اسناد، مدارک و سوابق امور و به تعبیر دقیق تر هرگونه ابهام و عدم شفافیت در نحوه مستندسازی، کمکی در جهت ارتکاب جرم یا تخلف است. تجربه نشان داده که با ثبت سوابق و اسناد، مدارک و مکاتبات بصورت اتوماسیون و رایانه ای، از یک سو مراحل و فرایند وقوع تخلف و جرم در حافظه سیستم ثبت و حفظ می شود و از سوی دیگر پیگیری آن آسان تر می گردد و در نهایت بدلیل این که بانک های اطلاعاتی سیستمی و اتوماسیون ها، ایجاد دوستی های ناشی از تعاملات مستقیم و مکرّر انسانی را به حداقل کاهش می دهد، تا حد زیادی زمینه و امکان دست بردن در اسناد و مدارک ثبت شده را از بین می برد و انجام امور اداری در خارج از مسیر اتوماسیون را نیز ناممکن می کند. همین امر پتانسیل «وقوع فساد اداری» را کم می کند.
اگر بپذیریم که هیچ فسادی به دستگاه اداری ورود پیدا نمیکند مگر این که حداقل یکی از این گلوگاهها را طی کرده باشد، آنگاه هر دستگاه یا سازمان نظارتیای، هر نامزد ریاست جمهوریای و به طور کل هر شخص حقوقی یا حقیقیای که داعیه و شعار مبارزه با فساد اداری را سر میدهد، با تفکیک میان «برنامه» و «روش»، باید به شش پرسش زیر پاسخ دهد که:
1. برای رفع ابهام، ایهام، تناقض، تضاد، تعارض، نقص یا سکوتِ قوانین و مقررات چه روش و چه برنامهای دارد؟
2. برای ایجاد شفافیت در نحوه اجرای قاعدة شایسته سالاری چه روش و چه برنامهای دارد؟
3. برای اصلاح فرایندهای نادرست و متناسبسازی آنها با روشها، برنامهها، قوانین، اهداف و در نهایت با فلسفه وجودی آن دستگاه اداری چه روش و چه برنامهای دارد؟
4. برای اصلاح ساختارهای نادرست و متناسبسازی آنها با روشهای معمول در دستگاه اداری، یا متناسبسازی با برنامهها و فرایندهای آن، یا متناسبسازی با قوانین و اهداف آن دستگاه، یا با فلسفه وجودی دستگاه مربوطه، چه روش و چه برنامهای دارد؟
5. برای ایجاد شفافیت در نحوه نظارت و ارزیابی عملکرد نیروی انسانی چه روش و چه برنامهای دارد؟
6. برای ایجاد شفافیت در نحوه مستندسازی (ثبت و حفظ سوابق امور) چه روش و چه برنامهای دارد؟
شش پرسش بالا را میتوان چالشهای ششگانه مبارزه با فساد اداری نیز نامید که تا پاسخهای درست و مناسبی به آنها داده نشود، داعیه مبارزه با فساد اداری صرفاً شعاری دهان پرکن خواهد بود.
پی نوشت ها
[1]. رک: بند الف ماده 1 قانون ارتقاء سلامت اداری و مقابله با فساد.
[2]. رک: عارف، رضا، گزارش پژوهشی، «تأملی بر پدیده قانونگریزی»، سازمان بازرسی کل کشور (مرکز مطالعات و پژوهش های سلامت اداری و مبارزه با فساد)، سال هشتم، شماره 79، آذرماه 1394/ عارف، رضا، مهدوی فر، محمود، «آسیب شناسی گزارش های کیفری سازمان بازرسی کل کشور»، سازمان بازرسی کل کشور (مرکز مطالعات و پژوهش های سلامت اداری و مبارزه با فساد)، 1394.