گلوگاهها، بسترها و آبشخورهای فساد اداری
رضا عارف
18 دی ماه 1402
مقدمه
یکی از مهمترین پرسشها در عرصه فسادستیزی این است که مبارزه با فساد را از کجا باید آغاز کنیم؟ این سئوال بحث از گلوگاههای فساد را به میان میآورد و به تبع آن است که این پرسشها طرح میشود که «گلوگاه فساد یعنی چه؟»، «به چه پدیدههایی گلوگاههای فساد اطلاق میشود؟» پاسخ به این پرسش به ظاهر ساده و اختلافهایی که در پاسخ به آن مشاهده میشود گواه دشواری کار است؛ به تبع این دشواری تعیین مصادیق گلوگاههای فساد نیز دشوار میگردد؛ مصادیقی که شناسایی و هدفگیری آنها در عرصه فسادستیزی نقش سرنوشتسازی ایفا میکند. در این نوشته میکوشیم تا مراد از گلوگاه فساد را در قالب الفاظ و عبارات ساده و کوتاه بیان نماییم؛ هر چند بسط و تفصیل این مختصر نیز ممکن است.
مراد از گلوگاه
«گلوگاههای فساد»، «بسترهای فساد»، «سرچشمههای فساد»، «منشاءهای فساد»، «آبشخورهای فساد»، «ریشههای فساد»، «اساس فساد»، «پایههای فساد»، «علل اصلی فساد»، «منابع فساد»، «شاهرگهای فساد» و تعابیر از این دست، تعابیری استعارهای است که به رغم تفاوتهای معنایی که با یکدیگر دارند، در کاربر زبانی ما معمولاً همراه با تسامح، بر مشارٌالیههای یکسانی اطلاق میشوند؛ ازاینرو یکی از بهترین روشها برای فهم منظور و معنای یک تعبیر استعاره ای، عطف توجه به کاربرد زبانی آن در کنار قرائن حالیه و مقالیهای است که هنگام استعمال در زبان در بافت متن میآید. توجه به این کاربرد و قرائن همراه، مؤید آن است که هنگام بکارگیری این استعارهها، میخواهیم مواضع و نقاطی را در نظام اداری کشور نشان دهیم که یا با مسدود کردن آن مواضع و نقاط، راه تنفس حجم کثیری از مهمترین مفاسد بسته خواهد شد و وقوع آن ها اساساً منتفی میگردد (گلوگاه فساد)؛ یا رشد، نمو و زایش حجم کثیری از مهمترین مفاسد متوقف میشود (بسترهای فساد)؛ و یا منابع تغذیهای که برای حیات این حجم کثیر مفاسد لازم و ضروری است و این مفاسد از آن سیراب میگردند، قطع خواهد شد(سرچشمهها/ آبشخورهای فساد) و به تبع آن حیات و دوام آن مفاسد با چالشهای جدّی مواجه خواهد گردید؛ بهعنوان مثال ابهام یا همان فقدان شفافیت یکی از گلوگاهها و راههای تنفس یا تغذیه مفساد است که بسیاری از مفاسد از آن منتفع و بهره میبرند؛ ازاینرو گفته شده است: «ابهام پناهگاه شیادان است»
اینک فهرست برخی از مهمترین گلوگاهها، راههای تنفس و شاهرگهای فساد را که گردآوری آنها حاصل حصر استقرائی است، به شرح زیر بیان خواهیم کرد؛ اما نکته ای که یادآوری آن پیش از بیان این فهرست لازم است این که اگر خواننده گرامی با هر یک از موارد یادشده موافق نیست یکی از راههای ردّ مدعای ما این است که نشان داده شود «مورد یادشده، موردی است که از دل آن مجموعه کثیری از مفاسد بیرون نمیآید»؛ مثلاً باید بتوانیم نشان دهیم که از دل ابهام و ناشفاف بودن مفاسدی چون اختلاس، رشوه، سوء استفاده از قدرت و اختیارات، خویشاوندگرایی، کمکاری، گزارش خلاف واقع و ... بیرون نمیآید. اگر نتوان این را نشان داد، ناگزیر باید بپذیریم که «فقدان شفافیت» یکی از گلوگاههای فساد است.
مصادیق گلوگاه فساد
با توجه به سخن فوق برخی از مهمترین گلوگاههای فساد بنابر حصر استقرائی به شرح زیر است:
1. فقدان شفافیت (به معنای مصطلح و خاص آن)
2. فقدان انضباط مالی
3. فقدان مدیریت تعارض منافع
4. فعالیت دستگاههای موازی
5. فعالیت تشکیلات موازی
6. کثرت بلاوجه قوانین همراه با پیچیدگیها، تناقضات، تضادها و تفسیرپذیری بالا
7. توزیع نامتوازن قدرت و اختیارات
8. فقدان گردش صحیح قدرت
9. تعیین اهداف و برنامههای سنجشناپذیر
10. تبعیض و رانت
11. فقدان سازوکارهای روشنِ سلبِ مردمیِ قدرت و اختیارات
12. فقدان سازوکارهای روشنِ مشارکت، نظارت و مطالبهگری مردمی
13. فقدان اعتماد عمومی لازم
14. تحریمهای خارجی.
خواننده گرامی بسیار تأسف خواهد خورد هنگامی که بداند در حال حاضر (هنگام نگارش این سطور) در مجموعه قوانین و مقررات کشوری برای بسیاری از این گلوگاهها اساساً هیچ قانون مشخص و روشنی نداریم و کشف موادی که نه مستقیم بلکه غیرمستقیم ناظر به این گلوگاهها است و به نحو پراکنده در قوانین آمده است، صرفاً برای خُبرگان این فن، آن هم منوط به وجود انگیزة پیگیری موضوع ممکن است؛ همچنین بر این تأسف بیش از پیش افزوده خواهد شد اگر که بداند برای تمام این موارد پژوهشهای زیادی انجام شده، نظریهپردازیها صورت گرفته است و در عرصه جهانی تجربیات موفق و فراوانی وجود دارد که اقتباس، الگوبرداری، پیاده سازی و کاربست آنها تنها «اراده معطوف به فسادستیزی» را میطلبد.