رضـا عـارف
برای دریافت متن کامل رجوع شود به:
نشریه معارف، دوره بیست و چهارم، شماره 3، آبان 1391، ص 67- 84
«جزم و جمود بدین معناست که فرد مسلمان در امور عقیدتی، قطعیت و قاطعیتی داشته باشد که با بیّنه، دلیل، شاهد، یا قرینه و امارهای که بر صحت عقیدهی خود دارد اصلاً تناسبی نداشته باشد. اگر نظر یا عقیدهای را با چنان قطعیتی اتخاذ یا بیان کند که گویی واقعیت اثبات شدهای است و حال آنکه، در واقع، چنین نباشد دستخوش جزم و جمود شدهاست.»
به عبارت دیگر، آفت جزم و جمود برای دینداری یک مسلمان به این معناست که شخص مسلمان میزان قطعیتی که نسبت به باور خود دارد، متناسب با شواهدی که آن باور را تأیید میکند، نباشد. هرگاه به گزارهای مانند «الف، ب است» باور داشته باشد. در حالی که میزان قطعیتی که نسبت به آن دارد، بیش از شواهدی که آن را تأیید میکند، باشد، چنین شخصی جزم و جمود فکری دارد. مسلمانی که دستخوش جزم و جمود نیست، مسئولیت عقلانی خود را خوب شناخته است. میزان قطعیتی که چنین شخصی نسبت به باورها نشان میدهد، تناسب مستقیم با میزان شواهدی دارد که آن باورها را تأیید میکنند. هرچه شواهدی که باوری را تأیید میکنند، بیشتر باشند، به آن باور، قطعیت بیشتر نشان میدهد و هر چه شواهدی که باوری را تأیید میکنند، کمتر باشند، به آن باور قطعیت کمتر نشان میدهد. مسلمانی که جزم و جمود دارد، به این تناسب توجه ندارد. نه فقط این تناسب را رعایت نمیکند و قطعیّتی نسبت به باورها نشان میدهد که تناسب با شواهدی که آنها را تأیید میکنند، ندارد بلکه به نوعی تناسب معکوس قائل است به این معنا که هر چه باورها نامعینترند، نسبت به آنها قطعیت بیشتری نشان میدهد.
جمود روح ضد تحقیق در فرد ایجاد میکند و فردی که چنین روحیهای پیدا کند در جهل مرکب گرفتار آمدهاست .[1]
ویلیام جیمز در کتاب انواع حالات دینی نکتهی جالبی را بیان میکند. او میگوید، با سیر در تاریخ ادیان متوجه شدهام که در پیدایش هر دینی، سه مرحله وجود دارد و همهی ادیان از این جهت با هم مشترکند.
§ در مرحلهی اول، شخصی به عنوان بنیانگذار مذهب ظهور میکند. آن شخص تقریباً با اکثر عادات، آداب و رسوم، عقاید، و علوم و معارف مردمان خود مخالفت میکند. همه بر ضد او بسیج میشوند. اگر در این بسیج همگانی که همه میگویند چرا مانند ما نیستی، شکست بخورد که هیچ، اما اگر شکست نخورد، وارد مرحله دوم میشود.
§ در مرحله دوم، دین و آیینی ایجاد میشود و آن دین و آیین، یک سلسله عقایدی را رایج میکند و عقایدی که قبلاً همه با آن مخالف بودند، اکنون عقاید عمومی میشود. اگر پیامبری موفق شود، هر چه میگفت و همه با آن مخالفت میکردند. عقاید رسمی میشود. به عبارت دیگر، دگر اندیشی[2] خود اندیشی[3] میشود.
§ در مرحلهی سوم، پیروان آن دین و مذهب با پیامبر دین بعد همین معامله را میکنند. وقتی پیامبر دین بعد ظهور میکنند، عقایدش را با آن میسنجند و با آن مخالفت میکنند.[4]
در بیان اهمیت «جزم و جمود» همین بس که برخی از مستشرقین[5] از جمله علل مهم عقب ماندگی مسلمانان را همین جزم و جمود و عدم انطباق با مقتضیات زمان میداند. هر چند در تعیین مصداق آن به خطا رفتند. آنان معتقدند از جمله علل عقبماندگی مسلمانان پس از دروه شکوفاییشان این است که زمان عوض شد، تغییر کرد و مسلمانان میخواستند باز اسلام را با همان خصوصیات در قرنهای بعد نگه دارند در صورتی که امکان نداشت.[6]
هر عقیده و باوری که دچار جزمیت شد، معمولاً به تغییر روی خوش نشان نمیدهد. با تغییراتی که در صحنه جهان انسانی رخ میدهد، موافق نیست. اگر هم به تغییر، روی خوش نشان دهد، پس از مجادلات و شکستهای زیاد و مکرر و از سر اجبار است. چون جزمیت، عبارتست از؛ اعتقاد به این که «الف، ب است» و خود را برای شنیدن هر سخنی که غیر از این است کر کردن، تا سخن مخالف شنیده نشود.
جزمیت آن است که پس از اتخاذ یک رأی، گوشی برای شنیدن رأی مخالف نداشته باشیم. جزمیتی که در بحث آفات دینداری یک مسلمان مدنظر است، نوعی نفی مطلق تجدید نظر در آراء و عقاید و کارگر نیفتادن استدلالهای دیگران در مورد آراء و عقاید یک فرد مسلمان است.
در جزم و جمود چند مولفه یا ویژگی باید مدنظر قرار گیرد.
1. قاطعیت و اصرار به خرج دادن در حد افراط
2. فقدان دلیل، بینه، شاهد، قرینه و اماره مرتبط با آن باور
3. نداشتن گوشی برای شنیدن رأی مخالف
4. روی خوش نشان ندادن به تغییر (نفی مطلق تجدید نظر در آراء خود)
پینوشـتهـا
[1] . رک: تاجدینی، 1366: ص79.
[2] . Heterodoxy
[3] . Orthodoxy
[4] . رک: ملکیان،1384: ص8.
[5] . گستاولوبون
[6] رک: مطهری، 1373، ج 1: ص 59.