رضاعارف
درباره چیستی روششناسی ملاصدرا پیش از هر چیز باید روشن شود که؛ «این موضوع به نحو جامع و دقیق ذیل چند محور میتواند مورد بررسی قرار گیرد؟» با پاسخ به این پرسش است که تا حد قابل ملاحظهای خط سیر بحث و تحقیق معلوم میشود. آنچه پس از ملاحظه آثار صدرا و شارحانش به وضوح میتوان دریافت این است که تفکر ملاصدرا از جهت روشی که در آثار فلسفیاش اتخاذ کرده ذیل محورهای زیر قابل بحث است:
1. روششناسی نگرش به مباحث فلسفی
2. روششناسی گردآوری مطالب
3. روششناسی تحلیل و پردازش اطلاعات
4. روششناسی ارائه و بیان مسائل و دیدگاهها
در این بخش از روش و شیوهای بحث میشود که ملاصدرا به مسائل و پرسشهای فلسفی مینگریست. به دیگر سخن پرسش اصلی در این بخش این است که؛ «نگاه ملاصدرا به مسائل فلسفی چگونه بوده که به چنان نتایجی در فلسفه دست یافت؟» در پاسخ به این پرسش نکات ذیل را میتوان بیان کرد.
ü نگرش و اقبال ملاصدرا به دانشهای مختلف در درجه اول نگرشی همراه با تسامح و عدم تعصب رشتهای است. کسانی که به علم مورد تخصص خود تعصب میورزند غالباً از اقبال به سایر علوم و گفتگویی اثر بخش نسبت به آنها عاجزند. مصاب دیدن خود و گمراه پنداشتن دیگران که فرد را از ارتباط مؤثر با دیگران ناتوان میسازد. در نگاه ملاصدرا به خود و دیگران وجود ندارد و تسامحی که او نسبت به دیدگاههای مختلف از خود نشان میدهد حاکی از زمینهها و پایههای شخصیتی خاصی در او است. ملاصدرا نسبت به آراء مخالف شنواست و با سعة صدر از هر گونه تنگ نظری و ردیه نویسی تعصب آمیز بر صاحبان دیگر صناعات پرهیز میکند. نگرش خاص او به صاحبان علوم و فنون مختلف سبب شده است تا ارتباط کلامی مؤثر با آنها پیدا کند. وی با فهم همدلانه از آراء صاحبان صناعات مختلف به چالش بین آنها میپردازد.[1]
ü نگاه ملاصدرا بگونهای است که مرزبندی فلسفه با چهار پدیده دیگر که میتوانند با فلسفه هم افق باشند و یا با آنها خلط شوند در نگاه ملاصدرا روشن نیست این چهار پدیده عبارتند از: 1- علم 2- دین 3- عرفان 4- اسطوره .[2]
ü نگرش روش شناختی صدرا به مسائل فلسفی حاکی از آن است که وی به چند وجهیبودن بسیاری از مسائل الهیات بصیرت تحسین آمیز داشته است و بخوبی میدانست مسائل مربوط به وحی، ادیان، رابطة انسان و خدا و ... ریشه در علوم مختلف دوانده است و هرگز با حصر توجه به رشتهای خاص همه ابعاد آنها را نمیتوان کشف کرد و با حصر گرایی روششناختی نمیتوان به حل چنین مسائلی توفیق یافت.
ü او به حقیقت به چشم امری ذومراتب مینگریست و امکان کشف همة حقیقت و فهم نهایی امور را منتفی میدانست و همیشه در تقرب به حقیقت و دریافت مرتبهای ژرفتر تلاش میکرد. وصول به مرتبهای او را چندان غره نمیکرد تا از طلب وصول به مراتب ژرفتر ناتوان و محروم گردد. [3]به تعبیر دیگر او به آنچه منطق فازی خوانده میشود پیبرده بود و این نگرش ذومراتبی و فازی اندیشی را در آراء و اندیشههایش بکار میبرد.
ü یکی از مهمترین عوامل تفاوت آراء ملاصدرا با سایر اسلافش این است که ....
برای مشاهده متن کامل این نوشته رجوع شود به:
http://www.wisdomm.blogfa.com/cat-33.aspx
پی نوشت:ها
[1] . رک: قراملکی، احدفرامرز روش شناسی فلسفه صدرا، خردنامهصدرا، بهار 1385، ص24-28.
[2] . رک: ملکیان، مصطفی، روزنامه همشهری، چهارشنبه 16 فروردین 1385 / همچنین فصلنامهیِ نقدونظر، سال یازدهم، شمارهیِ اول و دوم، بهار و تابستان1385 .
[3] . رک: قراملکی، احدفرامرزروش شناسی فلسفه صدرا، ص24-28.